2024 نویسنده: Luke Adderiy | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2024-01-10 19:32
: عدم آگاهی یا هوشیاری ناآگاه از خطر.
چگونه از Incognizant در جمله استفاده می کنید؟
فقدان دانش یا آگاهی. « قبل از دستگیری، من از خون آشام های قانونی و مجتمع صنعتی-زندان اطلاع نداشتم: این وضعیت روحی بدی است.» «تصویر دیگر تصویر آژه جوان است. مادری که زور دخترش را انکار میکند یا از آن بیخبر است، سوء تفاهم میشود.
چگونه ناشناس را می نویسید؟
in·cog·ni·zantadj. فقدان دانش یا آگاهی؛ ناآگاه: بی خبر از اوضاع سیاسی جدید. in·cogni·zəns (-zəns) n.
واژه پدیده به چه معناست؟
1 پدیده جمع: یک واقعیت یا رویداد قابل مشاهده. 2 پدیده جمع. الف: یک شیء یا جنبه ای است که از طریق حواس شناخته می شود نه از طریق فکر یا شهود. ب: یک شی زمانی یا مکانی-زمانی تجربه حسی که از یک اسم متمایز می شود.
مترادف Cognizant چیست؟
مترادف مناسب برای cognizant را انتخاب کنید
آگاه، دانا، آگاه، معقول، زنده، بیدار به معنای داشتن علم به چیزی است.
توصیه شده:
تعریف گیج کردن چیست؟
: بسیار گیج کننده یا درک یک تصمیم گیج کننده، مسیرها را کاملاً گیج کننده یافت . آیا گیج کردن به معنای گیج کننده است؟ Baffle به معنای گیج کردن، گیج کردن، گیج کردن، یا گیج کردن است. این کلمه معمولاً به این معنی است که چنین سردرگمی باعث می شود که کسی متوقف شود - که آنها را گیج می کند یا کاملاً گیج می کند.
آیا ناآگاهی یک یا دو کلمه است؟
فقدان دانش یا اطلاعات کافی یا ، مانند یک موضوع خاص یا در موضوعات مختلف: عموم مردم از خطر آگاه نیستند . ناآگاهی چیست؟ 1: آگاهی زیادی به خصوص در مورد اخبار و رویدادهای جاری رای دهندگان ناآگاه. 2: بر اساس حقایق نیست، یک تصمیم/نظر ناآگاهانه .
کدام عبارت تعریف نشده برای تعریف یک خط زاویه زاویه استفاده می شود؟
از عبارت خط می توان واژه زاویه را تعریف کرد زیرا وقتی دو خط در یک نقطه قطع می شوند یک زاویه تشکیل می شود. بنابراین، اصطلاح تعریف نشده ای که برای تعریف زاویه استفاده می شود خط است . کدام عبارت تعریف نشده برای تعریف زاویه استفاده می شود؟ اصطلاح تعریف نشده ای که برای تعریف زاویه استفاده می شود، یک نقطه است .
در یک جمله ناآگاهی؟
مثال جمله ناآگاه تقریباً همه آنها بی خبر مرده اند، نشسته اند در پناهگاهی که از آن محافظت می کردند و اکنون دیگر وجود ندارد. این اقدام دوخوبورها را غافل کرد و ابتدا در ظاهر تسلیم آن شدند. برک مردی نبود که غافلگیرانه در دامی از این دست بیفتد .
تعریف را تعریف نمی کنید؟
: تسلیم کردن با اکراه و با احساس شدید توهین به برتری خود که در آن دخیل است: خم شدن حتی نمیخواهد با او صحبت کند، مثلاً یک معمار نمادین، لیاقت صحبت از حمام را ندارد. - زیبا نیست؟ انجام کاری که انسان آن را زیر شأن خود می داند. تسلیم: